اولویت بندی نیازمندی های مشتری
اولویت بندی یا Prioritizing نیازمندی های مشتری یکی از اصلی ترین فعالیت های گرومینگ بک لاگ محصول می باشد که PO محترم یا همان آقای مالک محصول باید از اولویت بندی بودن آیتم ها و نیازمندی ها اطمینان حاصل نماید چرا که در جلسه برنامه ریزی اسپرینت نیاز خواهیم داشت بدانیم که کدامیک از نیازمندی ها اولویت بالا هستند تا در ارائه بعدی بگنجانیم.
اما چرا اولویت بندی مهم است و چرا اساسا باید چنین کاری انجام داد؟
در پروژه ای که از روش کانبان بهره گرفته بودیم، لیستی از نیازمندی های محصول را در آورده بودیم ولی این لیست نیازمندی ها دو ایراد اساسی داشت : ۱- اولویت بندی نشده بود ۲- کاملا تشریح شده بود
با وجود این لیست بدین صورت برنامه نویسان می توانستند به راحتی هر کدام از داستان های کاربر را انتخاب و بر روی آن کار کنند. ولی نتیجه Release اول به گونه ای شد که ما به جای اینکه نیاز مشتری را برطرف کنیم (نیازمندی که مشتری به خاطر آن به ما پول داده است و خواهد داد) بیشتر او را صاحب ابزار متفرقه ای مثل گالری عکس، گیم و … کرده بودیم. شاید برنامه نویس ما علاقه زیادی به توسعه این ابزار ها داشت ولی این برای مشتری ارزش آفرین نبود.
قضیه اساسی و مشکل اینجا بود که این نیازمندی ها اساسا لازم نبودند، یعنی ارائه هم نمی شد چیزی از این جهان هستی کم و زیاد نمی شد.اما مسئله اینجاست که مشتری ما عادت دارد وقتی قرار داد می بندیم همه چیز بخواهد ، “این رو هم میخام، این هم باشه، تون رو هم اونجا دیدم خوبه و … “. ما هم معمولا برای از دست ندادن مشتری از دیالوگ “عیب نداره، می سازمیت برات” استفاده می کنیم. اما آیا واقعا چقدر یا چه میزانی از این ویژگی ها مورد استفاده قرار می گیرد؟
تحقیقات جهانی Standish Group نشان داد که تنها و تنها ۲۰% قابلیت های محصول ما توسط مشتری معمولا استفاده می شه و ۶۴% اون هرگز یا بندرت استفاده می شود.
این آمار برای آن پروژه ما زنگ خطری بود چرا که :
- زمانیکه فقط ۲۰% ویژگی ها استفاده می شوند و ارزش آفرین هستند، چرا ما اولویت بندی نکردیم تا بیشتر بر روی این ۲۰% متمرکز شویم؟
- ما لیست کلی از کارهای کل پروژه به صورت تشریح شده داشتیم، ولی چرا باید همه آنها تشریح شده باشند؟ آیا امکان ندارد آنها با جلو رفتن تغییر کنند؟ پس مقدار زمان و هزینه ای که در اول پروژه برای تشریح آنها صرف کرده ایم احتمالا تلف خواهد شد.
در بیانیه چابک اصلی داریم با عنوان سادگی که متن آن بدین گونه است :
سادگی — هنر به حداکثر رساندن مقدار کار انجام نشده — ضروری است
و مشتری ها معمولا دو خصیصه اساسی دارند، اولا همه چیز می خواهند ، ثانیا همه چیز برای آنها با اولویت می باشد.
اما ما به عنوان تیم چابک هم باید هنر مند باشیم تا بتوانیم اولا با اصل سادگی مقدار کاری که نباید انجام شود را به حداکثر برسانیم ، ثانیا بتوانیم اولویت بندی مناسبی بر اساس معیارهای کسب و کار داشته باشیم.
یک تکنیک برای وادار کردن مشتری برای اولویت بندی نیازمندی ها این می باشد که ، یکی از نیازمندی ها را بر روی یک کارت بزرگ بنویسید و بر روی دیوار بچسبانید، دومین نیازمندی که نوشته شد ، اگر از نیازمندی روی دیوار با اهمیت تر بود ، بالای آن و اگر کم اهمیت تر بود پایین آن قرار می گیرد و تا آخر با همین روش می توان اولویت بندی ها را انجام داد.
چابک و موفق باشید.