چرا تغییر سخت است ؟ یا چرا مردم تغییر نمی کنند؟
همیشه سال جدید مفاهیمی مثل شروع، نو شدن، تغییر و تحول رو با خودش همراه دارد ولی اینکه چرا بعد از این همه سال این تغییرات اتفاق نمی افتند؟ و ناموفق هستیم در تغییرات کوچک و بزرگ. این چند روز یک سوال بزرگ در ذهن من هست که چرا تغییر اتفاق نمی افتد و مردم تغییر نمی کنند؟ یا چرا فقط برخی از تغییرات اتفاق می افتند؟
حقیقتا این سوال خود من هست و نه تز یا مقاله فنی، و دوست دارم نظرات دیگران رو بدونم، حالا در قالب یک پست وبلاگ یا کامنت. فکر میکنم این سوال بتواند به همه ما کمک کند کمی در همین مورد فکر کنیم.
اما قبل از هر نظری دوست داشتم چند مورد رو با هم مرور کنیم.
یکی از تئوری ها در مورد تغییر این است که شما “ضرورت تغییر را برای دیگران مشخص کنید” یا “منافع تغییر را برای آنها مشخص کنید” یا “آنها را بترسانید که اگر تغییر نکنند اتفاق بدی خواهد افتاد”
اما سناریوهای زیر را در نظر بگیرید:
سناریوری اول
کسانی که عمل قلب باز انجام می دهند بدلیل حساسیت این عمل، باید پس از آن سبک زندگی خود را تغییر دهند و این دقیقا به زنده ماندن و یا مردن آنها بستگی دارد. ولی به گزارش دانشگاه جان هاپکینز فقط ۱۰% آن ها بعد از دو سال تغییر سبک زندگی داده اند، یعنی از هر ۱۰ نفر ۱ نفر. (به مریض ها اطلاعات کافی داده شده و آنها را از عواقب کار ترسانده بودند)
سناریوی دوم
آمار موسسه گالوپ در سال ۲۰۱۰ نشان می دهد که ۴۸% از آمریکایی فکر می کنند خطر گرم شدن زمین یک مسئله اغراق شده است و اینقدرها هم مسئله جدی نیست.
سناریوی سوم
کمتر پدر یا مادری که خودشان سیگاری هستند می بینید که راضی بشوند فرزندانشان سیگاری بشود، یعنی به اینکه سیگار مضر است آگاهی کاملی دارند.
سناریوی چهارم
مسئله کم آبی در ایران، با اینکه می دانیم شاید تا چند سال بعد آبی در کار نباشد، ولی کمتر تغییری در مصرف آب رو می تونیم ببینیم.
حالا سناریوی که تغییرات انجام شده اند را در نظر بگیرید:
سناریوی اول
کمتر از چند سال فست فود در جامعه سنتی ما به سرعت گسترش پیدا کرد. با بررسیهای بانک مرکزی میتوان محاسبه کرد ۷۷ میلیون ایرانی سالانه بیش از ۱۱.۱ هزار میلیارد تومان برای خوردن فست فود هزینه میکنند.
سناریوی دوم:
اسمارت فون ها، به گزارش مهر تعداد کاربران گوشیهای هوشمند امسال از میلیارد میگذرد. تغییری به سرعت در همه جهان اتفاق افتاد.
پس سوال اساسی این است با اینکه می دانیم “تغییر برای ما چه فایده ای خواهد داشت” یا “چه خطراتی انتظار ما را می کشند” چرا نمی توانیم تغییر کنیم؟ و سوال بعدی اینکه چرا بعضی از تغییرات سریع اتفاق می افتند؟
18 نظر
به نظره من دلیل اینکه تغییر نمیکنیم میتونه این باشه که تغییر همیشه آرامش آدم رو به هم می زنه و تا دوباره به آرامش برسیم نیاز به زمان خواهیم داشت.
و اینکه چرا بعضی از تغییرات سریع اتفاق می افتند؟ شاید به این دلیله که نمی تونیم جلوی رخ دادنشون رو بگیریم و ظاهرا راه دیگه ای نداریم !
به نظره من دلیل اینکه تغییر نمیکنیم میتونه این باشه که تغییر همیشه آرامش آدم رو به هم می زنه و تا دوباره به آرامش برسیم نیاز به زمان خواهیم داشت.
و اینکه چرا بعضی از تغییرات سریع اتفاق می افتند؟ شاید به این دلیله که نمی تونیم جلوی رخ دادنشون رو بگیریم و ظاهرا راه دیگه ای نداریم !
سلام
دلیلش مربوط به ساختار مغزه و اینکه چیزی به نام اراده وجود نداره ، همه چی مربوط به عادته حتی اراده نوعی عادته .
پیشنهاد می کنم کتاب تئوری عشق رو بخونی (در مورد ساختار مغزه و کمک می کنه تا رفتار انسانها رو بهتر بفهمیم)
با تشکر
سلام
دلیلش مربوط به ساختار مغزه و اینکه چیزی به نام اراده وجود نداره ، همه چی مربوط به عادته حتی اراده نوعی عادته .
پیشنهاد می کنم کتاب تئوری عشق رو بخونی (در مورد ساختار مغزه و کمک می کنه تا رفتار انسانها رو بهتر بفهمیم)
با تشکر
تغییر کردن یعنی به هم زدن حرکت روتین و روز مره و نیاز به تحرک بالایی داره ، ریسک پذیری می خواد و باید فشار رو تحمل کرد . نیاز به کنار گذاشتن تنبلی داره و نیازمند ایچاد عادت های جدید هستش
تمام موارد بالا که خیلی مثال های دیگه داره نیازمند روحیه بسیار قوی هستش که کم تر کسی به خصوص توی ایران اون رو دارا هستن و اکثریت مردم همیشه دوست داشتن بتونن زندگی روتین و آرامی داشته باشند حتی اگر قرار باشه روی یه نقطه بایستند
ترس ….
این واژه علت اصلی هستش
همه تصمیمات بسته به میزان جرات افراد داره
تغییر کردن یعنی به هم زدن حرکت روتین و روز مره و نیاز به تحرک بالایی داره ، ریسک پذیری می خواد و باید فشار رو تحمل کرد . نیاز به کنار گذاشتن تنبلی داره و نیازمند ایچاد عادت های جدید هستش
تمام موارد بالا که خیلی مثال های دیگه داره نیازمند روحیه بسیار قوی هستش که کم تر کسی به خصوص توی ایران اون رو دارا هستن و اکثریت مردم همیشه دوست داشتن بتونن زندگی روتین و آرامی داشته باشند حتی اگر قرار باشه روی یه نقطه بایستند
ترس ….
این واژه علت اصلی هستش
همه تصمیمات بسته به میزان جرات افراد داره
سلام
موضوع جالبیه.من خودم اینجوریم که اگر ترک یه عادت بد هرچقدرم به سود سلامتیم باشه اما هنوز دوسش داشته باشم وانگیزه کافی نداشته باشم ۱۰۰ بارم بخوام ترکش کنم نمیتونم
سلام
موضوع جالبیه.من خودم اینجوریم که اگر ترک یه عادت بد هرچقدرم به سود سلامتیم باشه اما هنوز دوسش داشته باشم وانگیزه کافی نداشته باشم ۱۰۰ بارم بخوام ترکش کنم نمیتونم
مرسی کاش این مطلب رو به صورت دنباله دار و مفصل تر و با مصداقهای بیشتر، گسترش بدید. بسیار ممنونم
مرسی کاش این مطلب رو به صورت دنباله دار و مفصل تر و با مصداقهای بیشتر، گسترش بدید. بسیار ممنونم
شما میتوانید قانون اساسی کشوری را هر روز عوض کنید؟ در قانون اساسی وظایف دولت و مردم و همه شرح داده شده است. هیچ خردهقانونی نمیتوانید پیدا کنید که قانون اساسی را نقض کند. برای تغییرِ قانون اساسی، شرایط سختی وضع شده. چرا؟ چون اگر هر دفعه قرار باشد این قانون بهراحتی عوض شود، هرج و مرج رخ میدهد. آن چیزهایی که ما از کودکی آموختهایم، همه غلط یا درست، قانون اساسیِ زندگیِ ما شده و دارد ما را اداره میکند. اگر آنها را به هم بریزیم، زمین میخوریم. و مغز نمیخواهد سقوط کند. به همین جهت تغییر سخت است
شما میتوانید قانون اساسی کشوری را هر روز عوض کنید؟ در قانون اساسی وظایف دولت و مردم و همه شرح داده شده است. هیچ خردهقانونی نمیتوانید پیدا کنید که قانون اساسی را نقض کند. برای تغییرِ قانون اساسی، شرایط سختی وضع شده. چرا؟ چون اگر هر دفعه قرار باشد این قانون بهراحتی عوض شود، هرج و مرج رخ میدهد. آن چیزهایی که ما از کودکی آموختهایم، همه غلط یا درست، قانون اساسیِ زندگیِ ما شده و دارد ما را اداره میکند. اگر آنها را به هم بریزیم، زمین میخوریم. و مغز نمیخواهد سقوط کند. به همین جهت تغییر سخت است
سلام
چه مطلب زیبایی.
به نظر من تغییر نه با اراده است و نه با آگاهی به بد یا نادرست بودن عمل یا ایده. تغییر با نگاه کردن و آگاهی پیداکردن به چیزی که هستیم و به تدریج بوجود میاد. در واقع تغییر مرتبط با داشتن جهان بینی (دارای شرایط مقبول و معقول) است، این جهان بینی است که باعث می شود هویت شکل بگیرد. وقتی هویت شکل گرفت، هویت در انسان شروع به کامل شدن می کند. البته کلمه تغییر برای انسان کمی نامناسب است، چون انسان در حال کامل شدن است و نه تغییر کردن (تغییر در معنای عوض شدن). در سخنرانی های انگیزشی می گویند چیزی که هستی رو فدای چیزی که می خوای بشی بکن. ولی این جمله به نظر صحیح نیست. وقتی در جمله ای سخن از افراط و تفریط باشد باید از آن دوری جست. انسان تا به خودش (خویستن) توجه نکند و خودش را دوست نداشته باشد، شکل گیری هویت در او با مشکل مواجه است. وقتی هویت درست در افراد یک جامعه شکل بگیرد، آن جامعه از نظر فرهنگی غنی می شود و این رفتارهاست که ما از آنها یاد می گیریم نه گفتارها.
سلام
چه مطلب زیبایی.
به نظر من تغییر نه با اراده است و نه با آگاهی به بد یا نادرست بودن عمل یا ایده. تغییر با نگاه کردن و آگاهی پیداکردن به چیزی که هستیم و به تدریج بوجود میاد. در واقع تغییر مرتبط با داشتن جهان بینی (دارای شرایط مقبول و معقول) است، این جهان بینی است که باعث می شود هویت شکل بگیرد. وقتی هویت شکل گرفت، هویت در انسان شروع به کامل شدن می کند. البته کلمه تغییر برای انسان کمی نامناسب است، چون انسان در حال کامل شدن است و نه تغییر کردن (تغییر در معنای عوض شدن). در سخنرانی های انگیزشی می گویند چیزی که هستی رو فدای چیزی که می خوای بشی بکن. ولی این جمله به نظر صحیح نیست. وقتی در جمله ای سخن از افراط و تفریط باشد باید از آن دوری جست. انسان تا به خودش (خویستن) توجه نکند و خودش را دوست نداشته باشد، شکل گیری هویت در او با مشکل مواجه است. وقتی هویت درست در افراد یک جامعه شکل بگیرد، آن جامعه از نظر فرهنگی غنی می شود و این رفتارهاست که ما از آنها یاد می گیریم نه گفتارها.
ممنونم بابت توضیحات خیلی خوبتون
ممنونم بابت توضیحات خیلی خوبتون